شعر طنز کاندیدای شورای شهر ایج

به نام خدا

وعده هاي كانديداي شوراي شهر ايج كه ابياتي كه به صورت طنز سروده شده است

*سروده تیرماه هزار و سیصدو نود و دو خورشیدی*

شاعر رسول کاوه

****----****

اولين كانديد شهر ايج منم

من فقط فرمان مردم ميبرم

وعده هايم اين چنين اغاز شد

حرفي از من بر شما آواز شد

مي كشم دستي به اين ديوارها

من بسازم جاده و بلوارها

سنگ فرش كوچه و بازارها

دست نخورده كوچه و گودالها

شهر ايج را پنج ستاره ميكنم

من به اين نكته اشاره مي كنم

كوه قبله ميكنم پارك بمو

توت فرنگي ميخوريم جاي كمو

زير گذر بر روي ايج من مي كشم

گردنه را صاف وبي پيچ مي كشم

آب بدره ميكنم در ظرف ها

من عمل خواهم نمود اين حرف ها

سالي دو تا ،پمپ بنزين ميزنم

روي گازش مهر تضمين مي زنم

هر دو گودشتي گذارم روي هم

تل كابين مي كشم تا كوي خم

ده تا پاسگاه ميزنم در زير ده

صادراتش مي كنم انگور و به

كوه بش يكپارچه سيمان مي دهم

كوه پك را من كرمان مي دهم

خشكسالي مي برم از ايج برون

نام ايج را مي گذاريم چهل ستون

راي بدين بر من ببينيد وعده ها

گاز كشي من ميكنم اشكفت ها

(((((((((((((((((ادامه دارد ))))))))))))))

گروه تحقیق تاریخ ایج فارس (مبین )