چرا دیده نمی شویم (قسمت سوم)

انار ایج با وجود اینکه در میادین می باشد ولی بنام ایج نباشد و یا با پسوند شهری دیگر عرضه شود مطلقا تجار یا مصرف کننده رغبتی برای خرید پیدا نمی کنند و اگر هم بخواهند خرید کنند به نرخ انار ایج خریدار نیستند و مسلما افت قیمت این میوه رقم خواهد خورد .

در همین راستا وقتی اندکی دقت شود متوجه می شوید که ضرر های میلیاردی نصیب باغداران و تجار انار در ایج می شود و این ضرر تا جبران گردد سال ها طول خواهد کشید.در مثالی دیگر اگر انجیر استهبان را با یک برند دیگر در بازار عرضه گردد مثلا به نام انجیر فسا این تغییر برند آیا در قیمت فروش تاثیرگذار است یا خیر ؟

مسلما از نظر قیمت افت بسیار شدیدی خواهد کرد چون مصرف کننده انجیر استهبان را در میان کالاهای موجود جستجو می کند و نبود برند انجیر استهبان مصرف کننده را از خرید انجیر با برند فسا را منصرف می کند و این انصراف از خرید موجب عرضه بیشتر کالا و پایین بودن تقاضا می شود و قیمت اصلی انجیر یکباره به طور چشمگیری کاهش پیدا خواهد کرد و این عمل دقیقا بر سر محصول انار ایج آمده است و هر سال به جای افزایش قیمت روند کاهشی را طی می کند .

  نکته دیگر که می توان به آن اشاره کرد تهیه گزارشات برای پخش در شبکه های صدا و سیما توسط خبرنگاران می باشد که تمام اتفاقات مهمی که در این شهر به وقوع می پیوندد با حذف نام ایج و آوردن نام شهرستان استهبان به این مهم که دیده نشدن شهر ایج مد نظر است انجام می گیرد در مثال هایی به این نکته خواهید رسید . در مثال اول سفرهای وزیران به شهر ایج برای کارهای متعددی از قبیل افتتاح و یا مسائل دیگر هیچ گاه در رسانه ملی از ایج نامی برده نمی شود مثلا در افتتاح تصفیه خانه آب که وزیر وقت نیرو به این شهر سفر نمودند حتی گزارش گر فیلم ارسالی به صدا و سیما را طوری فیلم برداری نموده بود که به هیچ عنوان از این منطقه در کادر دوربین نیفتد و فقط کوهی که در پشت تصویر تصفیه خانه بود را نشانه رفته بودند و اگر همین فیلم از سمت مخالف تهیه شده بود باغات بدره و شهر ایج در کادر قرار می گرفت و به زیبایی این فیلم می افزود و در خبرها نیز از سفر وزیر به استهبان یاد شد و تصفیه خانه نیز بنام استهبان بیان شد .

و یا در پیدایش فرو چاله بزرگ که در این منطقه رخ داد بنام مهدی آباد استهبان به مراکز معرفی شد .و یا حادثه سیل اخیر رودبال که عزای عمومی اعلام شد بنام استهبان رقم خورد و نمونه های بسیار دیگری که موجب دیده نشدن شهر ایج در سطح ایران و بین الملل شده است . نکته دیگر که می توان به آن اشاره کرد حذف نام شهر ایج می باشد که در این خصوص هر چند در تقسیمات کشوری شهر ایج را به عنوان بخش مرکزی قلمدادنموده اند و همین عمل در بسیاری از سخنرانی ها و جلسات دولتی و یا در انتشار اخبار و رویدادها با به کار بردن جمله (بخش مرکزی استهبان )دقیقا نام شهر ایج را به طور قاطع حذف نمودند حال در گذشته شاید با گفتن نام ایج استهبان مردم اندکی نام ایج را می شنیدند ولی با این روند جدید دیگر همان نام ایج هم دیگر نیست و کاملا از دفاتر دولتی حذف و به جای آن بخش مرکزی استهبان نوشته می شود .و استهبان برای بقای خود نیازمند اینگونه اقدامات می باشد زیرا اگر شهر ایج به شهری مستقل و یا بعضا به شهرستان تبدیل گردد به دلیل اینکه استهبان دیگر ان شرایطی که برای شهرستان بودن را از دست می دهد و باعث حذف نام این شهرسان به دنبال خواهد داشت و از این رو تلاش می کند که شهر ایج را به آن جایگاه اصلی خود نرسد تا بقای آنها نیز دوام داشته باشد و حال چرا کسی به این گستردگی شهر رونیز را با پسوند استهبان نمی آورد مثلا بگویند رونیز استهبان زیرا مردم رونیز این اجازه را به آنها نمی دهند و مورد اعتراض قرار می گیرد و چون در شهر ایج کسی معترض این کار نیست آنها نیز از این مسئله کمال استفاده را می برند و یا شهر استهبان در سال های نه چندان دور بخش فسا به حساب می آمد و در مقطع زمانی بخش شهرستان نیریز می بود آیا مسولین این دو شهرستان می گفتند استهبان فسا و یا استهبان نی ریز ؟ شهر ایج تا اوایل انقلاب اسلامی زیر نظر نیریز اداره می شد و حتی شناسنامه هایی که صادر می شد از حوزه 2 نیریز نام برده می شد چرا کسی ایج نیریز نمی گفت و دلیل آن این بود که شهرستان نی ریز برای بقا نیاز به ایج نداشت و با دارا بودن روستاها و آبادی های فراوان دیگر احتیاجی به این کار نداشتند و شهرستان نی ریز از قدمت و آثار آن شناخته شده بود ولی در حال حاضر سرنوشت شهر ایج دقیقا با زمانی که زیر نظر فسا یا نیریز اداره می شد برعکس شده است .

(((((((((((((پایان )))))))))))))))

گروه تحقیق تاریخ ایج فارس (مبین)

چرا دیده نمی شویم (قسمت دوم )

نکته دیگر که برای دیده نشدن شهر ایج اتفاق افتاده است از نظر معرفی محصولات کشاورزی این شهر است که به طور مثال می توان به انار شهر ایج اشاره کرد که در تمام سایت های معتبر خبری چه در شبکه استانی و چه در شبکه ملی با بیان شروع و یا پایان برداشت انار شهرستان استهبان از آن یاد می شود و این به جای اینکه نام شهر ایج به مردم ایران و بعضا به جهانیان از طریق اخبار معرفی گردد متاسفانه به نام شهرستان استهبان و برای شناساندن آن شهر مورد استفاده قرار می گیرد .

بعضا اگر در برخی از روزنامه ها و خبرها بخواهند نام ایج هم بیاورند با پسوند استهبان این کار را انجام می دهند و می گویند انار ایج استهبان در صورتی که استهبان حتی یک کیلو انار هم ندارد که بخواهد به بازارهای داخلی و خارجی عرضه کند .

و یا در مثالی دیگر سالانه چند تن انجیر مرغوب از شهر ایج به بازار عرضه می شود و آیا یکبار شده است که نام ایج نیز به عنوان تولید کننده انجیر در ایران برده شود و این یعنی دیده نشدن و به پاس همین دیده نشدن ها اگر از طرف دولت هم کمک هایی در خصوص آن محصول تصویب شود چون نام شهر ایج در فهرست تولیدکنندگان قرار ندارد خود به خود از دور و گرفتن تسهیلات خارج می شود و کمک ها به سمت شهرستان استهبان با آن هجم بالای تولید خواهد رفت در صورتی که شهر ایج و شهر رونیز و روستاهای خیر و گرده را از استهبان جدا کنند می توان فهمید که همین محصول انجیر که بنام شهرستان استهبان صادر می شود تنها شاید یک پنجم این محصول از آن شهرستان استهبان می باشد و چهار قسمت دیگر آن به مکانهای دیگر تعلق دارد که با حذف نام آنها به شناساندن شهر استهبان کمک کرده است .

و باید گفت که مرغوبترین نوع این محصول در همین مکانهای حذف شده می باشد مثلا انجیر کوه خم را نمی توان با هیچ محصول مشابهی در میزان قیاس گذاشت و به طبع یکی از مرغوب ترین انجیر های این منطقه انجیر کوه خم می باشد .

در صنایع بسته بندی نیز تنها بنام شهرستان استهبان بسته بندی می شود و تبلیغات روی کارتن تنها به نام استهبان است و از این حیث نیز برای دیده نشدن شهر ایج و محصولات آن خود قدمی موثر بوده است .

در مورد محصول گندم و ذرت و کلزا نیز ما شاهد آن بودیم که مسولین به جای اینکه در بار نامه ها شهر مبدا را ایج انتخاب کنند و نام این شهر در بارنامه ها قید گردد بیشتر بنام درب قلعه بارنامه صادر می شد که وقتی علت اینکار را جویا شدیم به ما گفتند که به خاطر اینکه کرایه کامیون داران اندکی بیشتر گردد نام ایج به عنوان قطب اول تولید گندم را حذف می کردند و به خاطر چند ریال بیشتر آن هم برای کامیون داران که اکثریت از شهرستان های همجوار بودند و هیچ ارتباطی به ایج نداشت این کار را صورت می دادند و با این کار علاوه بر دیده نشدن شهر ایج به عنوان قطب اول تولید گندم و ذرت اگر هم تسهیلاتی از جانب دولت برای تشویق مردم پرداخت می شد دیگر به کشاورزان ایج تعلق نمی گرفت و این بودجه در راه های بی ارزش صرف می شد .

این استفاده کردن محصولات یک شهر بنام شهر یا مکانی دیگر شاید در نظر اول کم ارزش باشد ولی واقعیت آن است که مصرف کنندگان به دنبال آن برندی هستند که با آن خو گرفته باشند .وقتی در میادین تره بار شاهد افت قیمت آن هم در چندین سال متوالی هستیم می توان ریشه یابی نمود که مشکل از کجاست و آن هم به استفاده نمودن نام یک شهرستان دیگر بر روی انار ایج می باشد و مصرف کننده و یا تجار این میوه وقتی به میادین تره بار رجوع می کنند و به دنبال انار ایج می باشند و انار ایج با وجود اینکه در میادین می باشد ولی بنام ایج نباشد و یا با پسوند شهری دیگر عرضه شود مطلقا تجار یا مصرف کننده رغبتی برای((((((((((((((۰ادامه دارد ))))))))))

گروه تحقیق تاریخ ایج فارس (مبین)

چرا دیده نمی شویم

چرا دیده نمی شویم

آیا تا به حال به این جمله فکر کرده اید که چرا شهر ما آنچنان که باید و شاید در سطح کشور و فراتر از آن در مجامع بین المللی شناخته شده نیست .

این موضوع به چند عامل بستگی دارد .

نخست باید بدانیم مکانهایی که مشهور گشته اند و از نظر جذب گردشکر حرفی برای گفتن دارند اصولاتی را که لازمه کار بوده است را فراهم نموده و با یک برنامه ریزی بلند مدت به این خواسته رسیده اند .

اما این سوال در ذهن افراد بسیاری نقش می بندد که چرا شهر ایج با این همه آثار تاریخی و قدمت کسی او را نمی شناسد .

در این مورد باید گفت که برای شناساندن ایج به مردم دنیا بهترین ابزار رسانه ها از قبیل صدا و سیما و روزنامه ها و فضاهای مجازی و چاپ کتاب می باشد که این منطقه از تمامی موارد ذکر شده محروم می باشد .

کتاب هایی که در گذشته به دست بزرگان شهر ایج نوشته شده است و یا کتب تاریخی دیگر که نام این منطقه را آورده اند به دلیل اینکه مکانهایی که آن زمان ها به عنوان شهر و آبادی از آن یاد کرده اند امروزه اثری از آنها که یقین دانند که نقطه دقیق آن کجا بوده است نیست و آثاری که از دوران کهن بجا مانده نیز در سیر ثبت آنها در فهرست آثار ملی ایران بنام شهر ایج ثبت نگردیده است و به نام شهرستان استهبان به ثبت رسیده اند از این رو گردشگران به جای ورود به ایج و دیدن آثار تاریخی آن به سمت استهبان هدایت می شوند و آنجا نیز وقتی با آثاری که به عنوان آثار تاریخی آن شهر ثبت شده بوده است با یک فضای خالی و بدون آثار مواجه می شوند و به طبع گردشگران پراکنده می شوند و همین گردشگران که برای شهر ایج و شناساندن آن به جهانیان حکم یک مبلغ می کنند نتیجه تبلیغ بر عکس می شود و از آمدن گردشگر به سمت ایج و آثار تاریخی آن کاسته می شود و در اصل این منبع در آمدی خوب و پایدار را از دست می دهیم .

نبود امکانات رفاهی برای گردشگران چه داخلی و چه خارجی از قبیل هتل و یک مجموعه خدمات رسان به گردشگران تعداد اندکی از این گردشگران که به سمت ایج سوق داده شده باشند نیز بعد از توقف چند ساعته مجبور به ترک این دیار می شوند تا خود را به مکان هایی که اقامتگاه های گردشگری و خدمات رسان داشته باشند برسانند و همین امر که می بایست کیلومترها راه را بپیمایند تا به شهر ایج برسند و در همان روز باز این مسافت را بازگردند موجب می شود که از دیدن ایج و آثار تاریخی آن صرف نظر کرده و به آثاری که نزدیک به محل اقامتشان می باشد را ترجیح دهند .

اگر هم کسی قصد آمدن به منطقه را داشته باشد به فرض اینکه شاید این هم مانند آثار تاریخی ثبت شده شهرستان مذکور دروغی بیش نباشد از آمدن منصرف می شود .

و این یعنی دیده نشدن و از بین بردن اقتصاد یک شهر .

در بیشتر جاها دیده می شود که بعد نام شهر ایج از پسوند استهبان استفاده می شود و این امر به صورت عادت در آمده است و اینکار نیز نام ایج برای شناساندن آن به مردم جهان کمرنگ می کند و با آوردن این پسوند نام این شهر به عنوان یکی از روستاهای بدون تمدن به افراد معرفی می کنیم که برای گردشگران دیدن آبادی که دارای تمدن فرهنگی نباشد خیلی حائز اهمیت نبوده و از گزینه های سفرهای خود حذف می کنند و مسیرهای خود را طوری برنامه ریزی می کنند که در طول مسیر به آثار فرهنگی برخورد کنند و از دیدن آنها لذت ببرند پس نام ایج را از مسیر تردد خود حذف می کنند و این هم به منزله رکود در آمد شهر از صنعت گردشگری می شود .

مسئله بعدی این است که هر شهری و آبادی که دارای آثار فرهنگی می باشد بنام خود آن شهر و آبادی ثبت می گردد بجز شهر ایج که از این قانون پیروی نمی شود و تمام آثار که به ثبت میراث ملی رسیده اند بنام استهبان ثبت شده است و این هم برای دیده نشدن شهر ایج بسیار مهم است .

شما اگر به شهرهای دیگر نگاه کنید به این مسئله پی خواهید برد که مثلا حرم عبدالظیم حسنی در شهر ری می باشد و شهر ری نیز دقیقا در بطن شهر تهران جا گرفته است پس چرا این حرم مطهر را به نام شهر تهران خوانده نمی شود در صورتی که در وسط تهران قرار دارد و آن را به نام شهر ری می خوانند و حتی یکبار هم دیده نشده است که بگویند حرم عبدالعظیم حسنی در جزء آثار تهران است و فقط به نام شهر ری می شناسند و یا مسجد جمکران بنام خود جمکران می شناسند و به عنوان مسجد قم کسی آن را نمی شناسد چون بنام جمکران به ثبت رسیده است و مردم سراسر دنیا برای دیدن این اثر فرهنگی به جمکران سفر می کنند و دچار سردرگمی نمی شوند و به برنامه ریزی که از قبل برای مسافرت کرده اند به طور دقیق به خواسته های خود در طول سفر خواهند رسید .(((((((((((((((((((ادامه دارد )))))))))))

گروه تحقیق تاریخ ایج فارس (مبین)

شبانکاره به روایت تاریخ(قسمت هفتاد و هفتم)

�او دید مردم اینجا طاقت تحمل آن مبلغ بزرگ را ندارند قبول نکرد.

پس او را متهم کردند به دوستی مشیرالملک و شاهزاده حکم به قتل او کرد،

او مبلغ زیادی داد و خود را خرید�. وی به نقل از اهالی آنجا گفته است:

�و چون سابقاً اینجا از اهل بیان بوده‌اند و آن محله که متهم به این اسم بود ویران کرده‌اند حالا این سید نایب‌الحکومه هر ظلم می‌کند مردم از ترس اینکه اگر حرفی بزنند یا متهم می‌کنند به تحریک فتحعلی‌ خان یا متهم می‌کنند به بابیگری لهذا احدی قدرت نطق ندارد�.

حکومت سید باقر خان بر نی‌ریز و ایج تا سال ۱۲۹۸ ه. ق. ـ یعنی تا زمانی که معتمدالدوله بر فارس حکومت می‌کرد ـ ادامه یافت. در سال ۱۲۹۶ ه. ق.، جمعی از اهالی نی‌ریز ,و ایج، از سید باقر خان نزد معتمدالدوله شکایت کردند که شکایت آنها همانند دفعات قبل نه‌تنها راهی به‌جایی نبردند،و نتیجه ایی در بر نداشت که هیچ و بر عکس انتظار آنها در جواب به مردم این منطقه بخصوص کسانی که شکایت نامه را تنظیم کرده بودند و نز معتمد الدوله برده بودند .به آنان گفته شد: �باید همگی بروند دست میرزا سید باقر را ببوسند و بروند به منطقه نی ریز و ایج �.و اهالی نمی توانستند زیر حرف معتمد الدوله بزنند و از یک طرف هم غرورشان اجازه نمی داد که این کار را کنند .

در سال ۱۲۹۷ ه. ق.، سید باقر خان، از خویشان و نزدیکان فتحعلی خان که به گفته او

�محرک به اشرار و الواط شده‌اند نزدیک است که یا مرا بکشند یا از شهر نی‌ریزو ایج اخراج کنند و باعث تعویق مالیات است�

نزد معتمدالدوله شکایت کرد.

فتحعلی‌ خان و فرزندش که در شیراز بودند، مورد تعقیب قرار گرفتند، و �حکم کردند که هرچه وابسته و اقوام در نی‌ریزو ایج دارد ازآنجا بروند و الا هم سیاست و هم غارت خواهند شد�. در سال ۱۲۹۸ ه. ق.، به دنبال عزلِ معتمدالدوله، سید باقر نیز علی‌رغم تأکید ظل‌السلطان مسعودمیرزا فرزند ناصرالدین‌شاه (متوفی ۱۳۳۶ ه. ق.)، مبنی بر ابقای وی، برکنار شد. در همان سال،نی ریز و ایج به‌عنوان تیول ـ به میرزا حسین‌خان مقرب‌الخاقان پسر جناب صاحب دیوان واگذار گردید و فتحعلی‌ خان دوباره به حکومت رسید. امّا در اوایل سال ۱۲۹۹ ه. ق. دوباره عزل، و میرزا یوسف داماد حاجی معدل به‌جای او انتخاب شد، به دنبال این امر، اغتشاش و درگیری روی داد که موجب قتل برخی از اهالی گردید. در سال ۱۳۰۰ ه. ق.، ظلم و تعدی حاکم وقت ـ میرزا یوسف ـ سبب اعتراض و شکایت مردم شد که سرانجام در ۱۳۰۱ ه. ق. حکومت فارس به خواسته مردم تن درداد و فتحعلی‌ خان را دوباره به حکومت نی‌ریز و ایج منص((((((((((((((ادامه دارد ))))))))))))))))))

گروه تحقیق تاریخ ایج فارس (مبین)

شبانکاره به روایت تصویر (قسمت هفتاد و ششم)

العزیز در زمان ... جناب جلالت مآب امین‌الدوله العلیه العالیه فرخ خان که حکومت نی‌ریز مفروض به عالی جاه آقا میرزا موسی نائب‌الحکومه می‌بود امر نمود که صنف نسّاجی [نسّاج] و حیّاک و طرح دوشاب و تنباکو سایر اجناس از قلم مرفوع و متروک بوده باشد

فمن غیره و لم یقبله فعلیه لعنه‌الله و الملائکه و الناس اجمعین ... فی شهر رجب المرجب من شهور سنه ۱۲۷۹ من الهجره.

این متن کامل کتیبه است که در سر در کاروانسرایی در نی ریز می باشد .پس از آن حکومت این منطقه یعنی نی ریز و ایج به دست فردی بنام فتحعلی خان می افتد و این فتحعلی خان پسر زین العابدین خان بود که در قضیه شعله و سید یحیی سخن آن را نوشتیم و ذکر نمودیم و حالا پسر همان زین العابدین بر مردم این منطقه حکمرانی می نمود و خان منطقه گشته بود .

این فتحعلی خان در طول دوران حکرانی اش بارها عذل و نصب و حتی تنبیه هم شده بود و این مسئله را در گزارش های خفیفه نویسان انگلیسی که به عنوان وقایع اتفاقیه به چاپ رسیده است این روزنامه اطلاعات نسبتا مفیدی از وضع ولایات جنوب و نیز نی ریز و ایج در فاصله سال های 1291تا 1322هجری قمری به دست ما می دهد که تقریبا منبع خوبی برای این چند سال است .در این منابع معتبر در سال 1291از شخصی بنام محمدرضاخان حکمران نی ریز و ایج و استهبان یاد کرده است و همچنین در این نشریه امده است که در سال 1292هجری قمری مردم نی ریز و ایج به خاطر مالیات زیادی که مطالبه کرده بودندشکایتی تنظیم کردند و به نزد ناصرالدین شاه بردند و ناصر الدین شاه نیز بعد دیدن شکایت حدود پنج هزار تومان به مردم تخفیف داد

در همان سالها برخی از مردم نی ریز و ایج از دست فتحعلی خان که ظاهرا در سال 1295هجری قمری بوده است در نزد معتمد و دوله فرهاد میرزا که تا سال 1305هجری قمری حاکم فارس بود عارض شدند یعنی شکایت فتحعلی خان نمودند که حاکم شیراز رای بر محکومیت فتحعلی خان داد و او را از حکمرانی نی ریز و ایج عزل کرد و او را تنبیه کرد و بعد از آن نیز سید باقر از طرف معتمد و دوله حاکم نی ریز و ایج شدند .جاجی سیاح در سال ۱۲۹۵ ه. ق. بعد از توصیف نی‌ریز و ایج و باغات و میوه‌های آن، از پریشان احوالی مردم سخن به میان آورده است. اهالی آنجا در پاسخ سؤال حاج سیّاح درباره نایب‌الحکومه، «گفتند: سید باقر خان نام تفرشی است و چنان ظالم و غدار است که به هیچ‌چیز کسی ابقاء نمی‌کند و احدی یک کلمه قدرت شکایت ندارد». آنان از حاکم سابق خود یعنی فتحعلی‌ خان ، به نیکی یادکردند و علّت عزل او را «پیشکش زیادی» که معتمدالدوله از او خواسته بود برشمردند: «او دید مردم اینجا طاقت(((((((((((((((((ادامه دارد )))))))))))))))

گروه تحقیق تاریخ ایج فارس (مبین)

شبانکاره به روایت تاریخ (قسمت هفتاد و پنجم)

در هر اعتراضی علیه حاکمان جور و ستم به بابی گری متهم می شدند یعنی اگر ظلم و ستمی بر مردم روا می داشتند و مردم حال یا نامه و یا هر گونه اعتراضی نسبت به زورگویان می شد و به بالا فرستاده می شد در جواب می گفتند که اینها بابی هستند و علاوه بر اینکه کاری انجام نمی دادند امر می کردند که ظلم و ستم خودشان را تشدید کنند .

در صورتی که بعد از بر ملا شدن قضیه انتقام گیری شعله از عمویش زین العابدین خان دگر کسی به فرقه بابیت روی نیاورد و کسانی نیز که به این مسلک روی آورده بودند بیشتر آنها از بابیت برگشته بودند .

در همین راستا بود که مردم نی ریز و ایج که می دیدند کسی بدادشان نمی رسد و میرزا نعیم هم بسار ظلم می کند نماینده ی میرزا نعیم که مسول جمع کردن خراج بود را از این منطقه زدند و بیرون کردند .

در پی این اتقاق جنگ و خونریزی سر گرفت .

در حوادث سال 1269هجری قمری نایب الحکمه به تحریک چند نفر بابی از نی ریز اخراج شد مولف کتاب حقیق الاخبار می نویسد که چون میرزا نعیم این خبر یعنی اخراج نایب الحکومه به دلخواه خودش و هر چیزی که دوست داشته بود به نزد امیرزاده موید الدوله عارض شده بودو از آنجا که نی ریز به دلیل فرقه بابی و محل قرار گرفتن آن صدق و صواب نمی گرفت و به همین دلیل به میرزا نعیم دستور داده شد که با جمعی از پیاده نظام دو عراده توپ و تفنگچی چریک به نی ریز سفر کرد .و در ماه صفر بود که کار به جنگ و کشتن و مقاومت کشیده شد . در پی این درگیری بسیاری از مردم فقیر و صالح و آدم های بدبخت کشته شدند یعنی به توپ و تفنگ بسته شدند و جمعی نیز با پابند و دستبند به شیراز بردند .موید دوله به حضور احضار کردند تا خودش بیایید و ببیند و کسانی که او را اخراج کرده بودند را شناسایی کند و موید دوله آنها را به دارابوار فرستاد تا کسی دیگر چنین کاری نکند که مامور دولت را از منطقه ایی بیرون کنند .

بعد از میرزا نعیم تا چند سال بلوک نی ریز و ایج را به فردی به نام فرخ خان به عنوان تیول واگزار کردند و فرخ خان امین و الدوله نیز یکی از پسر عموهایش حسین خان و یا عبدالله خان به عنوان حاکم این منطقه انتخاب کرد ودر زمان فرخ خان امین و دوله فردی بنام آقا میرزا موسی حاکم نی ریز و ایج می شود که این را بر روی سنگی حکاکی کرده اند و موجود است که در سر در کارونسرایی گذاشته اند و دلیل صدق این نوشتار است متن جملات حکاکی شده بر روی سنگ بدون هیچ گونه تاغیر یا ترجمه ایی آن را ذکر کردیم هوالله تعالی شأنه العزیز در زمان ... جناب جلالت مآب امین‌الدوله العلیه العالیه فرخ خان که حکومت نی‌ریز مفروض به((((((((((((((((ادامه دارد )))))))))))))

گروه تحقیق تاریخ ایج فارس (مبین)

شبانکاره به روایت تاریخ (قسمت هفتاد و چهارم )

زین العابدین خان که می دانست دیگر نمی تواند مثل سابق بر ایج و نی ریز حکومت برای اینکه پول و اموالی داشته باشد تا در موقع فرار محتاج نگردد مالیات ها را بر رعیت ها چند برابر کرد و مردم هم توان پرداخت آن را نداشتند و همه از زین العابدین مخلف بودند .

در همین راستا بود که عده ایی از رعیت ها از دادن مالیات سر باز زدند و زین العابدین نیز برای سرکوب کردن و تنبیه نمودن آنها گفته بود که باید بروند و از کوهی که احتمالا کوه برفدون بوده است برایش برف جمع کنند وبیاورید و این عده به ناچار برای برف بردن به کوه آمدند و شعله می گوید :

آنهایی که به اجبار برای بردن برف آمده بودند را تحریک نمودیم واز عصبانیت آنها نسبت به این موضع بهره بردم و آنقدر در گوششان خواندیم تا راضی شدند که بروند و زین العابدین خان را بکشند .روز جمعه که خان به همراه سید علی شیخ الاسلام در حمام بودند این پنج نفر در حمام مخفی شده بودند به خان حمله کردند .

با کمی تامل بر این قضایا می بایست شعله را که یکی از شاعران خوب و با ذوق این منطقه یعنی نی ریز هستند را باعث و بانی این همه آدم کشی و قتل دانست چرا که می خواست انتقام پدرش را از عموی خود بگیرد که به نظر بنده یک شاعر نمی تواند چنین کارهایی را انجام دهد و آن هم به خاطر قلب رئوف و ذوق خدادادی که دارد و یا گفته های شاعر کمی اغراق به آن بسته باشد و در نهایت این سخنان را در قالب شعر سروده است و مکتوب است .بعد از کشته شدن زین العابدین خان حکومت نی ریز و ایج و داراب و جهرم و قیر و کارزین و جویم و بید شهر طبق دستور موید دوله طهماسب میرزا که در فاصله 1269تا1275هجری قمری حکومت فارس را بر عهده داشت به میرزا نعیم نوری لشکر نویس باشی که هم پسر عمه او می شد و هم برادر زنش نیز هم بود داد و میرزا نعیم بر این مناطق حکمرانی می کرد و از اینجا منطقه ایج سیر دیگری را طی می نماید .در تاریخ قاجار (حقایق الاخبار ناصری)می نویسد که میرزا نعیم بسیار بر مردم این منطقه ظلم و ستم روا می داشته است و تعدی و تعرض به املاک این منطقه بسیار نمودند .و موید الدوله طهماسب میرزا نعیم را حاکمی محکوم که لاعلاج از این بود که تعدیات میرزا نعیم در بلوکات کان لم یکن انگارد .خوانده است ))

بعد از واقعه سید یحیی باب در نی ریز و ایج مردمان این دیار تا مدت ها در هر اعتراضی علیه حاکمان جور و ستم به بابی گری متهم می شدند(((((((((((((((۰ادامه دارد )))))))))))))

گروه تحقیق تاریخ ایج فارس (مبین)

مروری بر انتخابات نی ریز و استهبان


.مردم در دوره های قبل به این نتیجه رسیدند که باید تعصبات قومی و قبیله ایی را کنار گذاشته و سرنوشت چهار سال شهر و منطقه را به کاندید اصلح تر بسپارند چون به این نکته ایمان دارند که ورود کاندیدی که از روستا و شهر های کوچک برای ورود به مجلس یک امر بعید به نظر می رسد

و این نکته را می بایست افرادی که نامزد انتخابات مجلس می شوند مد نظر قرار بدهند که متاسفانه جو انتخابات به گونه ایی است که فکر می کنند تمام آراء را می توانند به نفع خود داشته باشند که این فکر و خیالی واهی بیش نیست

مردم منطقه ایج با آینده نگری و تفکر و دید باز به پای صندوق های رای رفتند و بیشترین آراء اخذ شده به خانم جعفری تعلق گرفت و جایگاه دوم در این منطقه از نظر کسب آراء به جناب دکتر طهماسبی (نماینده وقت) با تعداد1077 رای تعلق گرفت .

حال این سوال پیش می اید که چرا مردم به سمت کاندیدای مد نظرشان جناب دکتر طهماسبی گرایش پیدا کردند و این نیز خود به چند عامل مهم می توان ارزیابی کرد

عامل نخست که مردم آراء خود را بنام دکتر طهماسبی به صندوق ریختند می توانیم در نحوه ی عملکرد نمایندگان مجلس در ادوار گذشته جستجو کنیم .

مردم این منطقه از عملکرد نمایندگان در این منطقه چندان راضی به نظر نمی آمدند چون وعده ها و شعارهای نامزدهای انتخاباتی با آنچه در عمل دیده می شد کاملا تفاوت داشت و هیچ اقدامی برای آباد نمودن این شهر انجام نمی گرفت .

دلیل مهم دیگری که مردم به آن اذهان داشتند این بود که مردم هر چهار سال یکبار نماینده خودشان را ملاقات می کردند و آن هم زمان انتخابات دور ه ی بعد

و نمایندگان به مردم و مشکلات آنها اهمیت نمی دادند و مردم برای بر طرف کردن مشکلات خود گاهی راه طولانی تهران را می پیمودند و آنجا نیز پشت درهای بسته قرار می گرفتند و بدون نتیجه به این منطقه باز می گشتند .

مردم با شناختی که از جناب دکتر طهماسبی داشتند و با نگاهی به شغل و حرفه ایشان که قضاوت و عدالت پروری می بود و چون کار قاضی با دیگر مشاغل دولتی تفاوت چشمگیری دارد و قاضی به تمام مشکلات یک منطقه آگاهی کامل دارد و هر بار برای رفع مشکلی که به اقتضاء پرونده ها گوناگون می بود در صدد برطرف کردن آن مشکل اقدام می نمود و تنها فردی که درد جامعه در همه موارد با آن مستقیم ربرو است .

و می بایست به هر طریقی ذز پی یافتن راهی که آن مشکل را بر طرف نماید و از این رو کاملا آگاه به منطقه و مشکلات مردم و میزان بیشترین مشکلات در کدام حوزه می باشد را داشته و مردم دیگر نیاز به گفتن مشکلات نمی بودند و بیشتر آنها را دکتر به ماسب با حرفه ایشان کاملا مطلع بودند در صورتی که نمایندگان ادوار گذشته در یک زمینه تخصص داشتند و تمام فکر و برنامه های آن نماینده معطوف به مشکلاتی در حرفه و شغل خود می دید می گشت .

مثلا نماینده ایی که تخصص آن راه و ساختمان می باشد فقط در صدد بر طرف کردن مشکلات جاده و بعضا هم ساختمانها بر می آید و دیگر مشکلات از قبیل آب و برق و گاز و معدن و مشکلات حمل و نقل و هزاران مشکل دیگر چون تخصص نداشت یا بر طرف نمی شد و یا اگر ورود پیدا می کردند آن را نیمه کاره رها می کردند .

نه اینکه نخواهند مشکل را بر طرف کنند بلکه تخصصی در بر طرف کردن مشکلات دیگر نداشته

اما یک قاضی بدون شک با تمام این مشکلات دست و پنجه نرم کرده است و پس تخصص یک قاضی در یک مورد خاص نیست بلکه در تمام زمینه ها تخصص بر طرف کردن مشکل را دارند .

قاضی در محکمه قضاوت به دنبال آن است که عدالت را اجراء کند و درمسند نماینده مردم در مجلس نیز این عدالت گستری را در بین شهر ها و روستاهای تحت حوزه ی نمایندگی ایشان برقرار می گردد و بودجه ها را با توجه به عدالت محوری به تمام نقاط تحت پوشش نمایندگی ایشان توزیع می شود حال توزیع بودجه اختصاص یافته در مناطق تحت نمایندگی ایشان به جمعیت و تراکم افراد در یک منطقه و بنا به ضرورت توزیع می گردد .

نکته ایی دیگر که قاضی را از ذیگر نمایندگان برجسته تر می کند رسیدگی به مشکلات و بر طرف کردن نیازهای افراد یک جامعه در زمانبندی تعیین شده می باشد و بنا به شغل ایشان پروندها را در یک زمان بندی منظم برای رسیدگی به آنها مشغول می باشد و به صورت تداخلی به هیچ عنوان نمی باشد یعنی زمانی که برای رسیدگی به یک موضوع تعیین شده را با موضوع دیگری جابجا نمی کند چه بسا که در این امر ارباب رجوع را سر در گم نخواهد نمود و طبق اخطار یا احضاریه به پرونده رسیدگی می شود .

نکته بعدی قاضی در گفتار خود شعار و یا وعده ی تو خالی به کسی نخواهد داد و به سخنی که می گوید ایمان دارد و به آن جامه عمل می پوشاند

و در گرفتن حق مظلوم در تمام زمینه ها ایشان سر آمد دیگر نمایندگان خواهد بود چون قبل از قبول مسولیت نمایندگی مردم هر روز این روند را طی می نمودند و ایشان تخصص جدا سازی صدق را از کذب داشته اند و دیگر افراد زیر دست ایشان نمی توانند کذبی را به جای صدق به ایشان قالب نمایند .

از آنجا که قاضی با اینکه پرونده های متعددی از نوع مختلف را قضاوت می کند معمولا تمام مشکلات را رصد می کنند تا به سر انجام برسد و هیچ پرونده ایی را نیمه کاره رها نمی کنند و این امتیاز یک فرد به عنوان نماینده مردم امتیازی بزرگ محسوب می شود و تمام((((((((((((((((((((ادامه دارد ))))))))))))))))))

گروه تحقیق تاریخ ایج فارس (مبین)

مروری بر انتخابات حوزه نی ریز و استهبان

(((((((((((دوره یازدهم انتخابات مجلس )))))))))))

گروه تحقیق تاریخ ایج فارس دوره هایی از انتخابات که در آن نمایندگانی به عنوان کاندید از شهر ایج ثبت نام نموده را مورد تحلیل قرار داده است که در سه دوره یعنی دوره دوم اتخابات مجلس شورای اسلامی با حضور آقای اصغر چک و دوره ی پنجم با حضور آقای منصور نظری و دوره یازدهم با حضور سرکار خانم جعفری در این رقابت ها ، را از زوایای مختلف به آن پرداخته ایم که در دور ه ی دوم و پنجم شرح داده شد و حال به دوره ی یازدهم می پردازیم و این دوره را از دیدگاه تاریخ بررسی می کنیم .

*تحلیلی بر این دوره تاریخی در منطقه ایج و حومه و اتفاقاتی که در این دوره روی داد و عوامل انتخاب دکتر طهماسبی به عنوان کاندید اصلح تر در بین مردم منطقه و گرایش مردم به سمت دکتر طهماسبی را مورد ارزیابی قرار داده ایم

* **********((((((((()))))))))**********

در این دوره دکتر طهماسبی به عنوان کاندید مطرح و شناخته شده پا به این میدان رقابت گذاشت و این در صورتی بود که در دوره قبل با اندک اختلافی نسبت به رقیب خود کرسی مجلس را واگزارنموده بودند و ایشان بار دیگر در انتخابات مجلس شورای اسلامی به عنوان کاندیدا حاضر شدند

.مردم این منطقه یعنی شهر ایج و حومه با انکه یک نامزد انتخاباتی بنام خانم جعفری نیز در لیست کاندیدای دوره یازدهم از شهر ایج داشتند و به دلیل تجربه در مورد دو کاندید ماقبل که با شکست مواجه شده بودند همانند آن دو کاندید یعنی جناب رضا چک و جناب منصور نظری هر چند استقبال خوبی در دادن رای به ایشان نمودند و به عنوان نفر اول از ایج و منطقه ایج در کسب آراء گشتند ولی دلایلی که ایشان را از کورس رقابت عقب انداخت می توان به برخی از آنها اشاره نمود .

نخست دور بودن سالیانی متوالی از شهر ایج و ناشناخته بودن ایشان برای مردم ایج و به طور کلی حوزه ی انتخابی شهرستان نی ریز و استهبان و بختگان

و دوم اینکه چون کاندیدا یک خانم می بود به طبع ارتباط مردم با ایشان کمرنگ تر جلوه می نمود .

سوم نبود جلسات بین خانم جعفری با مردم و شنیدن سخنان مردم و پیشنهاداتی برای رفع مشکلات مطرح شده .

چهارم پایین بودن سطح تبلیغات خانم جعفری

و دلیلی مهم ,و کلیدی که می بایست کاندید ایی که از این منطقه می خواهند نامزد انتخاباتی شوند بدان توجه داشته باشند این است که مردم شهر ایج در دو دوره ایی که کاندید داشتند به این مهم رسیده بودند که تعداد آراء مردم ایج و منطقه یارای مقابله با آراء دو شهرستان نی ریز و استهبان نخواهد بود و اگر تمام واجدین شرایط رای دادن به طور صد در صد به خانم جعفری رای می دادند در مقابل دو شهرستان با آراء سنگین بدون شک به شکستی دیگر منجر می شد که به همین ترتیب خانم جعفری نیز به سرنوشت دو کاندید دیگری که از شهر ایج برای ورود به مجلس پا به این میدان گذاشته بودند دچار شد .

از این رو مردم این منطقه دقیقا بین دو گزینه نماینده اصلح تر با نماینده همشهری سر در گم خواهند بود اگر که به سوی کاندید همشهری گام برندارند به این متهم می شوند که از همشهری خود حمایت نکردند ودر بین مردم منفور می شوند و گاها آن احترامی که برای افراد ی که به اصطلاح ساز مخالف زده اند و از کاندید رقیب حمایت کردند دیگر به روال گذشته نخواهد بود که البته با گذشت زمان این مشکل رفع خواهد شد

و حال اگر به سمت کاندید همشهری گرایش پیدا کنند گزینه ی کاندید اصلح تر را از دست می دهند و چه بسا دیده شده است که در همین جریانات کاندید رقیب کاندید اصلح تر پیروز میدان گشته و آن وقت چهار سال باید افسوس خورد که اگر کاندید همشهری نمی بود و آرایی که برای او در صندوق ریخته شده بود به کاندید اصلح تر تعلق گرفته بود چه بسا سرنوشت آن دوره ی انتخاباتی به گونه ایی مطلوب رقم می خورد .

مردم در دوره های قبل به این نتیجه رسیدند که باید تعصبات قومی و قبیله ایی را کنار گذاشته و سرنوشت چهار سال شهر و منطقه را((((((((((((((((((ادامه دارد )))))))))))))))))

گروه تحقیق تاریخ ایج فارس (مبین)

مروری بر انتخابات حوزه نی ریز و استهبان


((((((دوره ی ششم انتخابات مجلس ))))))

دوره ششم انتخابات مجلس در سال ۱۳۷۸برگزار شد که در این دوره، رقابت بر سر تصاحب کرسی مجلس بین

آقایان محمد سقایی از استهبان

وآقایان سید حسین فقیه و مسعود امینی از نی ریز

بود که آقای محمد سقایی توانست با کسب ۳۶۲۰۷ رای از ۹۰۷۴۷ رای ماخوذه و 39.8 درصد از آرا برای بار دوم به مجلس شورای اسلامی راه پیدا کند.

(((((((دوره ی هفتم انتخابات مجلس )))))))

در این دوره یعنی دوره هفتم انتخابات مجلس که در سال ۱۳۸۲ برگزار شد

آقای محمد سقایی از استهبان

وآقای مسعود امینی از نی ریز

رقابت سختی با هم برای کسب آراء و حضور در مجلس شورای اسلامی داشتند و یا به عبارتی دیگر این دو نفر از کاندیداهای شاخص این دوره بودند که در نهایت دکتر مسعود امینی از نی ریز توانست با ۷۳۰۱۱ رای از ۱۱۰۳۳۰ رای ماخوذه و 71.13 درصد از آرا به مجلس شورای اسلامی راه پیدا کند.

((((((((دوره ی هشتم انتخابات مجلس))))))))

دوره هشتم انتخابات مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۸۶ برگزار شد و در این دوره رقابت بین آقای مهندس محمد سقایی از استهبان

و آقایان دکتر امینی(نماینده وقت)، و شاهسوند حسنی، و کاوه پیشقدم و صداقت از نیریز می بود

که در بین کاندیداهای مطرح این دوره مهندس محمد سقایی از استهبان با پیروزی در انتخابات دوره هشتم مجلس شورای اسلامی بر رقبای خود موفق به کسب ۳۷۲۰۴ رای از ۸۲۵۲۷ رای ماخوذه و با کسب 45.08 درصد از آرا به مجلس شورای اسلامی در این دوره که سومین دوره حضور ایشان محسوب می شد که لقب سناتور در بین مردم به ایشان تعلق گرفت بود راه پیدا کند.

(((((((((دوره ی نهم انتخابات مجلس)))))))))

دوره نهم انتخابات مجلس شورای اسلامی سال ۱۳۹۰برگزار گردید که در این دوره رقابت اصلی بین

آقای مهندس محمد سقائی،از استهبان

و آقایان خاوندی و کاوه پیشقدم از نی ریز

می بود که در نهایت مهندس سقائی توانست با بدست آوردن ۴۰۵۷۲ رای از ۹۷۲۷۹ رای ماخوذه و 41.8 درصد از آرا برای بار چهارم به مجلس شورای اسلامی راه پیدا کند.

((((((((((دوره ی دهم انتخابات مجلس ))))))))))

در دوره دهم انتخابات مجلس که در سال 1394 برگزار شد

آقایان دکتر مسعودی ،و دکتر طهماسبی و بنی اسدی از نی ریز

و آقایان سلیم پور و فریبرز از استهبان

به عنوان کاندیداهای مطرح حضور داشتند که پس از پایان شمارش آراء انتخابات مجلس دکتر اصغر مسعودی و فرهاد طهماسبی هر دو از نیریز به دور دوم این انتخابات راه یافتند تا این بار کرسی مجلس سهم کاندیدای شهرستان نیریز باشد.

مسعودی با کسب 18.354 رأی نفر اول ودکتر طهماسبی با 16.330 رأی نفر دوم انتخابات شد. در این دوره 98.773 رأی صحیح به صندوقها ریخته شده و به دلیل این که هیچ کدام از کاندیداها موفق به کسب یک چهارم آراء نشدهاند، انتخابات به دور دوم کشیده شد. بر اساس نتایج اعلام شده از آراء اخذ شده آقایان در دور نخست اصغر مسعودی 18.354 فرهاد طهماسبی 16.330 الهداد سلیمپور 14.624 حسن بنی اسدی 14.209 صادق کشفینژاد 10.571 رضا صداقت 10.062 حبیب فریبرز 9.146 اسماعیل خیرخواه 3.650 بهنام قاسمی 647 نادر مبرزی 625 عبداله الهیزاده 536 مجید صادقزاده 19

گفتنی است مرحله دوم انتخابات، در اوایل اردیبهشت سال 1395 برگزار شد. و در نهایت دکتر اصغر مسعودی در این دور ،با بدست آوردن 34381رای از مجموع 68609رای ماخوذه و با کسب 51درصد از آراء در تاریخ 95.02.10 به مجلس شورای اسلامی راه یافت.(((((((((((((((((((ادامه دارد )))))))))

گروه تحقیق تاریخ ایج فارس (مبین)

مروری بر انتخابات حوزه نی ریز و استهبان

(((دوره ی سوم انتخابات مجلس)))

دوره سوم انتخابات مجلس در سال ۱۳۶۶برگزار شد که در این دوره رقابت بین آقایان

علی اکبر همتایی و سید حسین فقیه از نی ریز

و آقای

رحمتی از استهبان

بود که در نهایت پیروز انتخاباتی آقای علی اکبر همتایی از نی ریز بودند که ایشان توانست با کسب ۲۳۶۶۷ رای ماخوذه و با 49.3 درصد از آرا در مرحله اول به مجلس راه پیدا کند.

((((دوره ی چهارم انتخابات مجلس ))))

دوره چهارم انتخابات مجلس سال ۱۳۷۰ برگزار شد که در این دوره آقایان

عظیمی و پیشوا از استهبان

و آقایان

همتایی و خلیل دادور از نی ریز

به عنوان کاندیداهای مطرح حضور داشتند که بعد شمارش آراء به دور دوم کشیده شد که در دور دوم رقابت بین آقای

عظیمی از استهبان

و آقای

دادور از نی ریز

می بود که نتیجه این انتخابات پیروزی آقای خلیل دادوررقم خورد و دیگر کاندیدها از رسیدن به کرسی مجلس باز ماندند .

در این دوره نیز شاهد اتفاقاتی از توع اختشاش بودیم که با هوشیاری فرماندهان نظامی منطقه و مردم ختم به خیر شد و دشمنان ناکام از این اتفاقات از صحنه خارج شدند .

بعد از شمارش آراء در دور دوم، آقای دادور از نی ریز با به دست آوردن ۲۸۶۵۱ رای از ۵۴۲۶۸ رای ماخوذه و با کسب 52.6 درصد از آرا در تاریخ 18/۲/71 به مجلس شورای اسلامی راه یافت.

(((((دوره ی پنجم انتخابات مجلس )))))

دوره پنجم انتخابات مجلس شورای اسلامی که در سال ۱۳۷۴ برگزار شد برای مردم ایج انتخابات فراموش نشدنی در اذهان آنها بود .

در این دوره با ثبت نام جناب منصور نظری از ایج شور و حالی مضاعف در بین مردم پدید آمده بود .آقای نظری که یکی از افراد دلسوز ایج می بود و همواره قلب و دل او برای آباد کردن ایج می تپید با حضور در صحنه سیاسی انتخابات مجلس پا به این عرصه گذاشت .در این دوره که رقابت سختی بین آقای محمد سقایی از استهبان وآقایان غلامرضا شعبان پور، سید حسین فقیه، خیر خواه، اردلان و خلیل دادور از نیریز و آقای منصور نظری از ایج برای بدست آوردن کرسی مجلس شورای اسلامی می بود در سطح ایج و حومه آن تمام مردم یکپارچه بجز اندکی از مردم که تعداد آنها به اندازه ی انگشتان یک دست نمی رسید حمایت خود را از آقای نظری اعلام نمودند .روز اخذ آراء یک فضای دیدنی از حضور مردم ایج به پای صندوق های رای دیده شد .هر چند مشارکت مردم در پای صندوق های رای در ادوار گذشته نیز با حد اکثری حضور مردم همراه بود ولی در این دوره تمام افراد واجد شرایط برای دادن رای آمده بودند حتی افراد کهنسال که توان راه رفتن نداشتند با هر وسیله ایی ممکن و گاها دیده شد که فردی پدر یا مادر خود را به دوش گذاشته و در پای صندوق های رای حاضر شده و آراء خود را به صندوق می انداختند .به دلیل ازدحام جمعیت چندین مرحله وقت جمع آوری آراء برای ساعاتی تمدید شد و حتی برگه های اخذ رای در آن روز به اتمام رسید که سریع درخواست نمودند و در کوتاه ترین زمان ممکن این برگه ها نیز در محل برگزاری انتخابات آورده شد و خللی در کار اخذ آراء مردم به وجود نیامد / کار اخذ آراء به پایان رسید و با اعلام نمودن شمارش آراء و بدست نیاوردن آراء مورد نظر و اعلام پیروزی محمد سقایی در انتخابات همچو آب سردی بر آتش ریختن بود و آه از نهاد مردم ایج بلند شد و در نهایت آقای سقایی از استهبان با ۳۱۴۹۵ رای از ۸۲۰۲۸ رای ماخوذه و با 38.3 درصد از آرا ء به مجلس شورای اسلامی راه پیدا کرد.(((((((((((ادامه دارد )))))))

گروه تحقیق تاریخ ایج فارس (مبین)

مروری بر انتخابات حوزه نی ریز و استهبان

تاریخ انتخابات مجلس شورای اسلامی در حوزه ی انتخابیه نی ریز و استهبان از سال 1358 خورشیدی تا 1398 خورشیدی

مروری بر انتخابات مجلس شورای اسلامی در حوزه انتخابی نی ریز و استهبان و بختگان

در سال های یاد شده یازده دوره انتخابات برگزار شده است که مروری مختصر بر آنها خواهیم داشت .

(دوره ی نخست انتخابات مجلس)

دوره اول انتخابات مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۵۸خورشیدی برگزار شد که :

در این دوره رقابت بین آقای

کشفی از استهبان

و آقایان فقیه، مباشری و دادور از نیریز

بود که این انتخابات به دور دوم کشیده شد و در دور دوم

*سید جعفر کشفی*

با کسب ۱۵۸۵۳ رای از ۲۸۷۴۸ رای ماخوذه و با 55.1 درصد از آرا به مجلس راه پیدا کردند.

(( دوره ی دوم انتخابات مجلس ))

دوره دوم انتخاب نمایندگان مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۶۲ برگزار شد که در این دوره آقایان :

سید فخرالدین فال اسیری و سید محمد علی فقیه از نی ریز

و آقایان

سجادیان از استهبان

و آقای چک ازایج

به عنوان کاندیداهای مطرح حضور داشتند که به این انتخابات همچو انتخابات دوره اول به دور دوم کشیده شد و درآن زمان شمارش آراء هر حوزه ی انتخاباتی در پای همان صندوق شمارش نمی شد و کل آراء اخذ شده به محل فرامانداری برده می شد و آنجا شمارش آراء انجام می گرفت که در این خصوص اقای چک از ایج به این روند معترض بودند که ثمری نداشت و نهایت بعد از شمارش آراء در دور دوم

آقای سید فخرالدین فال اسیری با کسب ۱۷۵۸۱ رای از ۳۳۱۵۰ رای ماخوذه و با ۵۳ درصد از آرا از دیگر رقیب خود پیشی گرفت و توانست با پیروزی به مجلس شورای اسلامی راه پیدا کند .

(((((((((((((((((ادامه دارد )))))))))))))))))))

گروه تحقیق تاریخ ایج فارس (مبین)

شبانکاره به روایت تاریخ(قسمت هفتاد و سوم )

می گفتند ( معجزه ، معجزه)ماه در پیشانی سید یحیی نمایان شده و بعد فریاد می زدند یا صاحب الزمان (عج)و عده ایی دیگر مامور کرده بودند که اگر افراد داخل مجلس انکار می کردند و می گفتند که اصلا چیزی نیست و در پیشانی سید یحیی ماه وجود ندارد به آنها بگویند که ایمان شما ضعیف است و کسانی که ایمان قوی دارند می توانند ماه را در پیشانی سید یحیی ببینند و عوام الناس را به بوسیدن پیشانی سید یحیی و محل طلوع ماه وادار می کردند و عوام و الناس هم که انسانهای بدبخت و ساده دل بودند به این کار تن می دادند و پیشانی سید یحیی را بوسه می زدند .

و با این نقشه و ترفند کاری به سر سید یحیی در آورده بودند که سید یحیی در ان اواخر کاملا با عقل بیگانه شده بود و از عقل استفاده نمی کرد و خیال می کرد که این اتفاقات درست است و واقعا نائب امام زمان است و این حرفها .

سید دیگر کاملا باورش شده بود که قضیه سیف آزاد و حرز زمان و ماه در پیشانی او صحت دارد و شعله و یارانش را همین می خواستند تا سید یحیی به دیوانگی دماغ و باور برسد تا ابتکارات جنگی را بدست بگیرند و به طوری سید را فریب بدهند که به هیچ عنوان نتواند حتی فکرش هم بکند و در ذهن خودش تجزیه و تحلیل بکند .

و این عنان را از او گسیخته بودند .

و از او سلب کرده بودند .و از طرفی دیگر همه پخش شده بود که سرزمین روم به دست بابیان فتح شده است و بابیان دیگر برجهان مسلط خواهند شد و این برای فریب دادن سید یحیی توسط شعله و یارانش بسیار حائز اهمیت بود .

و از همین طریق سید یحیی را فریب دادندو این فریب دادن سید شعله و یارانش به پیروزی در برابر زین العابدین خان نزدیک می کرد . شعله می گوید :

کم کم حملات شبانه بر علیه زین العابدین خان شروع کردیم و به علت آمدن نیروی دولتی به کمک زین العلبدین خان و فریب خوردن سید یحیی توسط سرهنگ و کشته شدن سید یحیی ما و فهمیدن مردم که داستان سیف آزاد و حرز زمان و ماه در پیشانی سید یحیی همه کلک بوده و مردم نیز از ما برگشتند و ما باید فرار می کردیم و به کوه قبله فرار کردیم و در محلی بنام گلو طار چندین وقت آنجا بودیم و نیروی زین العابدین هم از شکست دادن ما نامید شده بودند و به شهر نی ریز رفتند تا به امورات نی ریز برسند و شعله و یارانش در همان گلو طار می مانند .

زین العابدین خان که می دانست دیگر نمی تواند مثل سابق بر ایج و نی ریز حکومت کند برای اینکه پول و اموالی داشته باشد تا در موقع فرار محتاج نگردد مالیات ها را بر رعیت ها چند برابر کرد و مردم هم توان پرداخت آن را نداشتند و همه از زین العابیدن بدشان می آمد در همین راستا بود که عده ایی از رعیت ها(((((((((((((((((ادامه دارد ))))))))))))))))

گروه تحقیق تاریخ ایج فارس (مبین)

شبانکاره به روایت تاریخ(قسمت هفتاد و سوم )

شعله که فردی باسواد بود از احادیث و روایات مربوط به یاران امام زمان (عج) با شمشیر قیام می کنند و به همین خاطر شعله و برادرانش بیشترین سود را از این می بردند .

چنانکه شعله خود می نویسد

(در اخبار و احادیث خوانده بودم که اصحاب امام زمان با شمشیر قیام خواهند کرد من و برادرانم ابتکار عملیات جنگی را بر علیه زین العابدین خان و علی اصغر خان به دست گرفته و با شبیه سازی که امر سید یحیی امر خداست داستان سیف آزاد و حرز زمان را جعل کردیم و قضیه این طور شد که به تعدادی از یارتن خودمان گفتیم که با شمشیرهای آخته در وقت هایی معین شده به مجلس پند و اندرز و زمانی که سید یحیی بربالای منبر است وارد بشوید و با صدای بلند فریاد بزنید آن هم دقیق در بین سخنرانی سید یحیی بر روی منبر

((سیف آزاد یا مولای صاحب الزمان ))

سید یحیی که اصل از این ماجرا خبر دار نبود و از ما که مقرب درگاه سید یحیی بودیم بخوص من که داماد مورد اعتمادش نیز بودم می پرسید که این سر و صداها برای چیست که در میان منبر رفتن شنیده می شود و ما نیز قیافه ایی حق به جانب بر خود می گرفتیم و می گفتیم معجزه ایی در راه است و حتما یک معجزه رخ خواهد داد .

و چندی بعد که کاملا اوضاع را برای یک انقلاب مساعد دیدیم یک روز صبح که از خواب بیدار شدم به سید یحیی گفتم که دیشب یک خواب دیدم و سید یحیی نیز گفت خیر انشاء الله .و من ادامه دادم که از طرف آسمان فرشتگانی به سمت زمین آمدند و در کنار من نشستند و به من امر کردند که برای از کار انداختن سلاح آتشین قوای دولتی دعای حرز زمان را بر کاغذی بنویس و با جوهر زعفران آن را انجام بده و بر گردن یاران خود ببند و دیگر بعد از بستن این دعا به گردن یاران خودی تیر به این افراد اثابت نمی کند و به حسابا تیر بند است و تیرها را منحرف می کندو این از برکات حرزاست که تیر دشمن به آنها نمی خورد و تیر منحرف می شود و فرشتگان آسمان با صدای بلند گفتن ((سیف آزاد ))و این هاتفی الهی و ندایی روحانی است که ما به کمک اصحاب سید یحیی در می دهیم تا هر کس ایمان کامل دارد قیام کند .

و برای فریب دادن سید یحیی همانند داستان سیف آزاد که به یاران خود گفتیم در مجلس سید یحیی وارد شوید و آن جملات را بگویند البته به یک شیوه ی جدید وارد میدان انتقام از زین العابدین خان شدند و این گونه بود که افراد به جلسات سید یحیی که در منبر سخن می گفت افراد شعله تک به تک وارد مجلس پند می شدند و می گفتند

( معجزه ، معجزه)ماه در پیشانی سید یحیی نمایان شده و بعد فریاد می زدند(((((((((((((ادامه دارد )))))))))))

گروه تحقیق تاریخ ایج فارس(مبین)

شبانکاره به روایت تاریخ (قسمت هفتاد و دوم )

او یعنی شعله به سید باب و نماینده او سید یحیی ایمان آورده است و مردم هم که می شنیدند که شعله به سید باب ایمان آورده حرف های او را باور می کردند و در ادامه شعله به مردم می گفت که چون ایام فترت شروع شده است هر کس از شما مردم هر کاری که دلش می خواهد انجام دهد و مطمئن باشید که خدا به حساب شما نمی نویسد و نادیده می گیرد و بروید هر کاری که دوست دارید انجام بدهید و اصلا فکر اینکه دارید گناه می کنید را نکنید چون ایام فترت است و خدا در این ایام چشمانش را می بنندد و فترت و جوانمردی خدا ظاهر می شود .و اگر کسی گناهی مرتکب شود بر او هیچ حرجی نیست و با همین ترفند و دست نهادن روی اعتقادات مردم بدبخت خود را نزدیک مردم و سید یحیی کشاند و دختر سید یحیی را به زنی گرفت و حالا دیگر داماد سید یحیی هم شده است .

از این رو سید مزبور بر علیه عموی خود زین العابدین خان شوراند و آنقدر از این زین العابدین بد گفته بود که سید هم تحت تاثیر سخن های شعله قرار گرفته بود و بدون در نظر گرفتن شرایط بین شعله و زین العابدین خان به سخنان شعله اهمیت زیادی می داد و .شعله کاری کرد تا آخر سید یحیی را در برابر زین العابدین به قیام واداشت .سید یحیی هم که از لحاظ دینی بین مردم و فرقه بابیت محبوب شده بود و شعله کاری نمود و آنقدر در گوش سید یحیی خواند که این قیام شما بر علیه زین العابدین خان از نشانه های معجزات و برکات دین جدید است و سید یحیی هم به عنوان نماینده ی سید باب است و این خدا فرستاده که دین جدید را به مردم ابلاغ کند و خدایشان که بود همان سید باب که ادعای پیامبری و بعد ادعای خدایی نمود .

سید یحیی که تا کنون اصلا اهل دوره گردی نبود به یکباره تصمیم به سفر نمود و این سفر او برای تبلیغ دین جدیدش بود و شعله و چند نفر از یاران شعله هم قسم شده بودند تا انتقام خون پدر شعله را از زین العابدین خان و علی اصغر خان نگیرند این قضیه سید یحیی را باز گو نکنند و سید یخیی را طعمه قرار دادند تا به اهداف خود برسند و از سادگی مردم و عوام فریبی نیز کمال بهره را می بردند .

و شعله و یارانش قسم یاد کردند که این که چرا شعله به این دین گرویده و ایمان آورده را تا رسیدن به هدفشان نمی بایست کسی بفهمد.شعله که فردی باسواد بود از احادیث و روایات مربوط((((((((((((ادامه دارد ))))))))))

گروه تحقیق تاریخ ایج فارس (مبین)

شبانکاره به روایت تاریخ (قسمت هفتاد و دوم )

همان موقع که سید یحیی به دست سربازان علی خان سرهنگ دستگیر شده بودند علی خان با سربازانش به قلعه و شهر حمله بردند و هر چه داشتن و نداشتن به غارت بردند و حتی ذکر شده است که قبرهای قدیمی و دفینه ها و طلاهایی که در جدران قدیمه مخفی کرده بودند بیرون آورندو با خودشان به غارت بردند .

این چپاول در طول تاریخ سابقه نداشته بود .

این چپاولگران مدت بیست روز الی یک ماه فقط آنجا را غارت می کردند و ذکر شده که تمام گنجینه هایی که در چاه ها مخفی نموده بودند را بیرون آوردند و غارت کردند .

اینطور که نوشته اند زین العابدین خان مردی بزرگ و رستمی برای خودش بوده و امارات زیادی می ساخته ای و خودش نیز دانشمند بوده است و این گونه با سید یحیی طی نمود فقط دلیلش کشتن برادرش و یاران او به دست سید یجیی بود .

سه سال از این ماجرا گذشت یعنی سال 1184 خورشیدی بود که افرادی که طرفدار سید یحیی بودند دست به آزار اذیت مردم زدند و حکومت هم که تزلزل پیدا کرده بود و کسی به کسی نبود تا اینکه روز سوم یا چهارم عید بود که جناب زین العابدین به حمام عمومی میرود و فردی بنام کربلایی محمد نامی با سه تا از فرزندانش و یک نفر بنام قاسم شاگرد بنای بد اختر شبانه چگونه خبر دار می شوند که زین العابدین خان فردا به حمام عمومی می رود کسی نمی داند به هر حال آنها در حمام مخفی شدند و هنگامی که زین العابدین خان خواست از حمام بیرون بیایید بر سر او ریختند و با چاقو او را می زدند که اقوام زین العابدین سر رسیدند و آنها را گرفتند و زین العابدین خان زنده به خانه بردند و تا شب هم زنده بود و در شامگاه همان روز در خانه اش مرد .

اقوام زین العابدین خان با آن قاتلان بد جوری طی کردند و همه را از دم تیغ گذراندند .

(((تحریرا فی سنه ۱۲۷۰ علی ید احقر الخلیقه و افقر البریه اقل السادات ابن عالیجناب قدس خطاب آقا سید حسین ابراهیم النیریزی) )))

کمی به عقب برمی گردیم و قضیه ایی در مورد سید یحیی دارابی به نقل از شعله خواهیم گفت .::

شعله در کتاب خسرو شیرین خود اینگونه می نویسد و در اشعار او چنین برداشت می شود که سید حسین علوی در این باره می نویسد ::

زمان ورود سید یحیی به این منطقه و نی ریز در سال 1228 خورشیدی بوده است و در این زمان شعله و برادرانش در اسارت عموی خود یعنی زین العابدین خان که قبلا گفتیم که برادر خود را کشت و حتی شعله نیز به زندان افکند اگر خاطرتان باشد .

در همین سال شعله و برادرانش موفق به فرار از زندان شدند .در متن خسرو شیرین آمده است که شاعر بعد از فرار از زندان در پی انتقام گرفتن از عمویش به خاطر خون پدرش هزاران ترفند و حیله به سرش زد و با فکر کردن به آن منصرف می شد تا اینکه به سید یحیی نزدیک شد و چندین روز بر روی این فکر می کرد که از سید یحیی برای انتقام خون پدرش استفاده کند و نقشه ایی دقیق و حساب شده ایی کشید و با برنامه یکی یکی جلو باید می رفت و هیچ کس هم مطلع نمی شد و نقشه او اینچنین طراحی نموده بود که ::

در بین عوام و الناس و مردم بدبخت و بی سواد این منطقه و نی ریز این خبر را انتشار داد که بابی گری که یک مذهب بود و عده ایی طرفدار سید علی باب گشته بودند و این سید علی باب خودش را پیامبر خدا معرفی کرده بود و وقتی که مزدم ساده به او گرویدند گفت دروغ گفته ام من پیامبر نیستم من خدا هستم و مردم نیز بعضی از آنها به این مذهب پرداخته و فرقه بابی گری اینگونه که عرض نمودیم بود و شعله نیز دید که مردم عوام را فریب می دهم و از طریق سید یحیی انتقام پدرش را خواهد گرفت و مردم با شنیدن اینکه بابی گری حق است و خود او یعنی شعله به سید باب و نماینده او سید یحیی((((((((((((((ادامه دارد ))))))))

گروه تحقیق تاریخ ایج فارس (مبین)

شبانکاره به روایت تاریخ (قسمت هفتاد و یکم )

بنام یوز باشی با قشونی از سربازان و قراولان جنگی و سربازان آموزش دیده و چالاک سر رسید .

البته این هم از قبل برنامه ریزی شده بود که یوز باشی کی و چه زمانی وارد شود .

سید سریع برخواست و شمشیر از کمر باز کرد و آماده نبرد شد و به افراد خودش نیز گفت که آماده جنگ شوید و در آن خیمه یاران سید به او گفتند که سید همه ما را به کشتن دادی و چرا فکر بهتری نکردی و ما را به دهان شیر آوردی حالا نه راه پیش داریم و نه راه پس وما میان اردوگاه دشمن که هزاران سرباز آماده و سرهنگان ورزیده گرفتار شدیم و اگر کوچکترین حرکتی نماییم بزرگترین قطعه گوشتمان گوشمان خواهد شد .و سید گفت که چاره ایی نیست به ما فریب زده اند و از روی نامردی ما را به اینجا کشاندند .

یکی از افراد سید گفت در جنگ مردی و نامردی بر نمی دارد و اگر دلسوزی کنی بر دشمن همانند این شعر می شود که می گوید ...

ترحم بر پلنگ تیز چنگال //

جفا کاری بود بر گوسفندان //

سید جنگ قانون خودش را دارد و اگر نکشی تو را می کشد و این باید قبل از آمدن به اینجا به آن فکر می کردی که نکردی و حال هم فکری اساسی کن تا از اینجا سالم به در رویم .در همین لحظه سید فریاد زد شما به من خیانت کردید و در جواب او یوز باشی گفت نه کسی به شما خیانت نکرده تا الان اینطور بوده که ما شما را احترام بگذاریم و حالا دستور رسیده که شما را باید دستگیر کنیم و ما طبق قانون و حکم عمل می کنیم و تو اسمش را هرچه می خواهی بگذار پس بهتره عاقل باشی و کار احمقانه ایی انجام ندهی که شما را آن واحد می کشم

چون حکم دارم در صورت مقاومت شما را بکشم ...

در همین موقع سربازان مثل مور و ملخ دور تا دور خیمه را محاصره کردند و اعلام کردند که سلاح خود را زمین گذاشته و یکی یکی بیایید بیرون ..از دور و بریهای سید همه سلاح خود را زمین گذاشته و یک به یک خود را تسلیم یوز باشی کردند و یوز باشی نیز آنها را بُخو به پایشان و دستشان بست و نفر آخر هم سید بود که خودش را تسلیم نمود و او را نیز مثل دیگران به پا و دستانش بُخو زدند و در میان اردوگاه نگهداری شدند تا اینکه بعد از چهار روز جلاد و میرغضب حسب‌الامر نواب نصرت الدوله و مقرب‌الخاقان مصطفی قلی خان وارد گردید.

مصطفی قلی خان بعد از چهار روز آمد و دستور دادکه سید یحیی را به دست زین العابدین خان بدهید تا او انتقام خون برادرش را که سید یحیی ریخته است و همچنین یاران آن مرحوم را کشته است خود زین العابدین خان هر جوری که دلش خواست با این سید و یارانش بگذراند .کسی چه می داند شاید هم بخشیدشون

. سید یحیی و یارانش را بردند قلعه ایی که زین العابدین خان آنجا بود و تحویل او دادند . قلعه ایی که سید یحیی را آنجا بردند همه مردم آن چه زن و چه مرد از سید یحیی نفرت داشتند و این نفرت به خاطر این بود که سید یحیی حتما یکی از نزدیکان این مردم را کشته بود و بیشتر مردم داغدار کشتار سید یحیی بودند ومردم بسوی سید و یارانش را با سنگ و چوب پرتاب می کردند و به اندازه ایی به این افراد سنگ و چوب زدند تا جان سپردند و این انتقام سختی بود که مردم از یک نفر می گرفتند .

بعد از کشته شدن سید یحیی سه روز جنازه او را به روی زمین می کشیدند و به هر سو می دواندند تا بعد از سه روز در کنار دیوار بازار محله به خاک سپرده شد و نوشته شده است که در کنار سید جلال الدین معرف به سید خاک رفته است و این در بیست و هشت آبان 1228 خورشیدی اتفاق افتاده بود .همان موقع که سید یحیی((((((((((((((ادامه دارد ))))))))))))

گروه تحقیق تاریخ ایج فارس (مبین)

شبانکاره به روایت تاریخ (قسمت هفتادم)

این موضوع یکی از علل و عوامل مهم در بروز وقایع مربوط به ورود سید یحیی دارابی و جنگ و خونریزی آن دوره است.

در اینجا نخست، جریان ورود سید یحیی دارابی به ایج و بعد به نی ریز را خواهیم گفت و طبق کتیبه ایی که در مسجد نی ریز می باشد سید یحیی وقتی وارد این منطقه می شود و از طرفی هم که شاه طهماسب را همراهی نکرده بود بین او و قشون دولتی در گیرهایی در منطقه به وجود می آید و چنان که نوشته اند در یکی از درگیریها افراد سید یحیی با شبیه خون زدن به قشون دولتی چهل نفر ازجنگجویان طایفه را کشتند و در شبیخون دوم تعداد دیگر از مردان جنگجو را به هلاکت رساندند و در پی همین قضایا بزرگان و مردم نامه ای به سید نوشته و به دست چند تن از مردان ریش سفید و بزرگتر دادند تا او را به سید بدهند و در نامه نگاشته بودند که اگر سید به اردو برود هرچه هدیه بخواهد به او خواهند داد وهرچند که سید دستور داده اند از افراد خودش می تواند به همراه آورد و سید می تواند افراد صاحب قلم و افراد سواد دار نیز به همراه داشته باشد و هرچه سید گفت همان است و کسی روی حرف سید حرفی نخواهد زد .و در نامه قید شده بود که ارادت و چاکری خود را به سید تقدیم کنند و هرگز از اطاعت امر سید سر باز نخواهیم زد و در هر جا که سید بگوید برای هر کاری حاضر می شویم و خدایی نکرده به سید خیانت نخواهیم کرد .

اگر توجهی به اردو کنید و قدم رنجه فرمایید ما قدم های سید را روی چشمانمان می گذاریم و گرد قدمهای سید را سورمه چشمانمان خواهیم کرد و به وسیله همین جملات زیبا و وسوسه برانگیز در نامه نوشتند و آن را امضاء نمودند .و به همین طریق سید را وسوسه کردند و عقل و خرد سید را دزدیدند .

سید با دیدن این نامه که پر از امضاء کسانی بود که عاشق سید به ظاهر بودند فریب خورد و به یکباره امیران و نفرات جنگجوی خود را از قلعه بیرون رفته و به اردو پا گذاشت .

در هنگام ورود سربازان و همه به احترام سید به صف ایستادند و بودند سرهنگ هایی که تعظیم کنان در نزد سید حاضر شدند و به دست بوسی سید آمدند .و در یک خیمه بسیار زیبا و بزرگ او را نشاندند و از سید و همراهان سید پذیرایی نمودند و با جملات زیبا و قربون و صدقه گفتن به اصطلاح سر سید را شیره مشتند و سید هم به خیالی که واقعا امورات به همین منوال پیش خواهد رفت و امریات سید یحیی را سرهنگان و سربازان اطاعت امی نمودند تا مبادا سید شک کند و آن روز سپری شد و فردای آن روز شخصی بنام یوز باشی با قشونی از سربازان و قراولان((((((((((((ادامه دارد )))))))))))))

((در مورد سید یحیی دارابی باید عرض کنم که ایشان فرزند سید جعفر کشفی می باشد که فرقه بابیت را قبول کردند و به سید علی باب که این فرقه را به وجود آورده بود پیوست و در ادامه بعد از سید یحیی سید جعفر کشفی نیز گویا به آن فرقه پیوسته بود و در مورد ان افراد و کارهای آنها در مباحث بعد ذکر خواهیم نمود )))

گروه تحقیق تاریخ ایج فارس (مبین)

شبانکاره به روایت تاریخ (قسمت شصت و نهم )

لطفعلی‌خان به جنگ‌وگریز با نیروهای آقامحمدخان پرداخت.

وی در همان سال، بسیاری از شهرهای فارس ازجمله ابرقوه، بوانات، و ... را تحت تسلط خود در آورد.

امّا اهالی نی‌ریز و این منطقه یعنی ایج از در مخالفت با او درآمدند که پس از نبردی آنجا را فتح کرد و مدّت دوازده روز دراین منطقه ماند.

وی تا حدود 1172خورشیدی در مناطق بین کرمان، یزد و فارس به مبارزه با سپاهیان آغامحمدخان پرداخت و سرانجام در سال 1173 خورشیدی در بم گرفتار شد و به دستور آغامحمدخان قاجار به قتل رسید.

در دوران قاجاریه در این دوره بعد از میر حسام‌الدین عرب، فرزندش محمد حسین‌خان به حکومت نی ریز و منطقه ایج رسید و محمد حسین خان با اهل قلم بیشتر نشست و برخاست می کرد و کسانی که دست به قلم بودند را دوست می داشت و خودش هم قزانی کتابت کرده است که در موزه نگهداری می شود ..

بعد از وفاتِ محمد حسین خان در حدود 1203خورشیدی میان فرزندانش بر سر حکومت نی‌ریز و منطقه ایج نزاع درگرفت و سرانجام زین‌العابدین خان به کمک برادر دیگرش علی‌اصغر خان حاکم مناطق ایج و نی‌ریز شد.

این امر سبب گردید که محمدباقرخان برادرِ دیگر زین‌العابدین خان به اختلاف با وی برخیزد. این اختلاف تا حدود دو دهه طول کشید و سرانجام زین‌العابدین خان، او را در سالِ 1224خورشیدی کشت و فرزندانِ وی، که شعله از همه مهم تر بود نیز را به زندان افکند.

این مسئله، چنانکه اشاره خواهیم کرد، موجب مشکلاتی برای حکومت نی‌ریز و کلا این منطقه شد که سرانجام منجر به قتل زین‌العابدین خان شد.

زین‌العابدین شروانی ـ یا شیروانی ـدر سال 1216خورشیدی ، که ظاهراً در زمان حکومت زین‌العابدین خان، به نی‌ریز سفرکرده، از حاکم آن به‌خوبی یاد نکرده و گفته است: «حاکمش ستمکار [است] و اولادش درویش آزار» هستند. ظلم و تعدی زین‌العابدین خان به مردم نی‌ریز،و قصبه ایج سبب اختلاف و درگیری مردم با وی شد. این موضوع یکی از علل و عوامل مهم در بروز وقایع مربوط به ورود سید یحیی دارابی و جنگ و خونریزی آن دوره است.((((((((((((((((((ادامه دارد )))))))))))))))))))

گروه تحقیق تاریخ ایج فارس (مبین)

شبانکاره به روایت تاریخ (قسمت شصت و هشتم )

ذولقدر بر این ناحیه حکمران کشته و بر مردم این منطقه حکومت می کرد .

در زمان سلطان محمد خدا بنده از نظر معماری و ساختن اماکن مذهبی در ایج شاید بتوان به مسجد جامع اشاره کرد البته محراب داخل مسجد جامع در این مکان نبوده و از مسجد پای کنار به این مسجد منتقل شده است که متعلق به مقبره شاه غازی بوده است و این محراب سنگی همانطور که قبلا نیز ذکر کردیم دارای کتیبه ایی با ارزش است که متاسفانه به دلیل فرسایش و کم اهمیت جلوه دادن آن قسمتی از آن تخریب گشته و مابقی آن نیز با سیمان ریختن پای آن این هم به زودی تخریب خواهد شد .

در دوره شاه‌عباس اول که از سال 966تا سال 1007خورشیدی به طول انجامید ) ـ احتمالاً در سال966خورشیدی ـ شاهوردی خلیفه شاملو، فرزند ولی خلیفه شاملو، حاکم نی‌ریز و منطقه شد.

امّا در سال 967 خورشیدی پس‌ازآنکه یعقوب خان فرزند ابراهیم‌خان ذوالقدر به حکومت فارس منصوب شد، با شاهوردی خلیفه به مخالفت برخاست و سرانجام او را به همراه عده‌ای از بستگانش به قتل رساند و اموال و دارایی‌های آنان را غارت کرد.

از وقایعی که در اواخر دوران صفویه در این منطقه و نی‌ریز رخ داد،می توان به قضیه سید احمدخان مرعشی و ورود او به منطقه اشاره کرد . وی فرزند میرزا ابوالقاسم مرعشی ـ و چنانکه در مجمل التواریخ آمده نوه شاه سلیمان دوم صفوی ـ بود.

او پس از محاصره اصفهان به دست افغان‌ها ـ در سال1100خورشیدی به همراه شاه‌طهماسب دوم صفوی به قزوین رفت.

عیاشی و هرزگی شاه‌طهماسب سبب شد که سید احمد از او جدا شود.

وی پس از آن به ابرقوه رفت و فرمانی را از جانب شاه‌طهماسب خطاب به خودش جعل کرد که در طی آن به مقام سپه‌سالاری و لقب خان نائل شده بود.

به هر حال او در طی جنگ و گریزهایی که با نیروهای افغان داشت، در حدود سال 1100 خورشیدی . در ایج و نی‌ریز، داراب،و … به جمع‌آوری سپاه پرداخت و سرانجام نیز به دست سپاهیان اشرف افغان دستگیر و کشته شد. ورود او به نی‌ریزو ایج در حدود 1100 خورشیدی سبب شد که سپاهیان افغان این مناطق را غارت کنند.

در اواخر دوره کریم‌خان زند ،،میر حسام‌الدین عرب از طایفه شیبانی ایل عرب فارس، بر نی‌ریز و این منطقه حکومت می‌کرد.

بعدازآنکه آقا محمدخان قاجار در غیاب لطفعلی‌خان زند با کمک حاجی ابراهیم شیرازی، کلانتر شیراز، در سال 1170خورشیدی شیراز را به تصرف خود درآورد، لطفعلی‌خان به جنگ‌وگریز(((((((((((ادامه دارد ))))))))لازم به ذکر است :تاریخ های قمری از این به بعد جای خود را به تاریخ فارسی خواهد داد و برای درک مطلب راحتر از تاریخ جلالی استفاده خواهیم نمودو مبنای تاریخ های قمری را اول محرم همان سال قرار داده ایم یعنی روز نخست همان سال در هجری قمری محاسبه شده است

گروه تحقیق تاریخ ایج فارس (مبین)