امیر مبارز الدین (قسمت چهارم)
همان شب درحالی که سربازان خاصّهٔ شاه شجاع، دو رویه از اصفهان تا دژ طبره به صف ایستاده بودند،
امیر مبارزالدین را بدان قلعه بردند و بر چشمش میل کشیدند و این خاتمهٔ سلطنت امیر مبارزالدین محمد بود.
وفات امیر مبارزالدین محمد پس از نابینا شدن
امیر مبارزالدین، او مدتی در قلعهٔ طبرک اصفهان و قلعه سفید ایج ، به زندان بود تا آنکه شاه شجاع او را به شیراز آورد و در دارالسلطنه اقامت داد و قرار بر آن شد که شاه شجاع به نیابت پدر پادشاهی کند، اما پس از چندی فاش شد که امیر مبارزالدین، بینایی را بازیافته و در تدارک فروگرفتن شاه شجاع و کشتن اوست.
پس شاه شجاع باری دیگر، امیر مبارزالدین را محبوس ساخت تا آنکه در سال ۷۶۵ در قلعهٔ بم به بیماری، وفات یافت
کارنامه امیر مبارزالدین محمد
امیر مبارزالدین محمد بن مظفر در صفحات تاریخ به سخت دلی و تعصب در شرع شهرت دارد و اغلب قضاوتها دربارهٔ او زیر سایه همین دو صفت است درحالی که داوری دربارهٔ او از یک سو باید در ظرف زمانی و مکانی خود او صورت گیرد و از سوی دیگر بدون اسارت در یکسونگری و محدودبینی، باید به نقش بسیار عظیم سلاطین آل مظفر و شخص امیر مبارزالدین در تاریخ ایران، خاورمیانه و جهان اسلام توجه کرد که موجب شده وجوه اهمیت این خاندان، فراتر از حکومتی زودگذر در عصر فترت میان چنگیز و تیمور باشد.
سیطره حافظ بر ذهنیت فضلای ایرانی و داوری ناموافق وی دربارهٔ امیر مبارزالدین، هسته مرکزی اغلب داوریها دربارهٔ اوست.
عبید زاکانی نیز حکومت داری امیر را در منظومه موش و گربه به نقد کشیدهاست.
گذشته از نقدهای وارد بر حکومت داری امیر مبارزالدین، نباید از خاطر برد که این دو شاعر، اعضای حلقه ادبی امرای اینجو و طبیعتاً دشمنان امیر مبارزالدین بودند و حافظ سپس نیز به حلقه ادبی شاه شجاع پیوست که با فروگرفتن و کور ساختن امیر مبارزالدین به پادشاهی رسید.
با لحاظ کردن این ملاحظات و نگاهی دوباره به داوریهای شاعران آن عصر درمی یابیم که شاعرانی با همان اعتبار از قبیل عماد فقیه کرمانی، ستایندگان سیاست امیر مبارزالدین بودند و آنچه را امروزه به تقلید و بی مطالعه، نقاط ضعف سیاست امیر انگاشته میشود، محاسن او میدانستند از قبیل اصرار بر دینداری در برابر انحطاط اخلاقی عصر هرج و مرج مغول، و سخت دلی در سرکوب رنود و اشرار و دستههای بی فرمانده و غارتگر که کوی و برزن و شهر و روستا و صحرا را پس از مرگ ابوسعید ایلخان، قبضه کرده بودند.
حقیقت آن است که در بررسی کارنامه امیر مبارزالدین، نگاه از دریچه ابیات شاعران و ذکر اینکه برخی شاعران، وی را به اعتراض، محتسب میخواندند، سادهسازی تاریخ و عبور از یک کوچه و ندیدن دیگر کوچهها از فراز بام است.
ظهور امیر مبارزالدین حتی در همان عصر نیز از اعاظم حوادث تاریخ اسلام و ایران انگاشته میشد و دانایان از جمله میر سید شریف جرجانی، وی را مصداق صادق «مجدد رأس مائه» (منجی اسلام در رأس هر قرن) (حماسه کویر، باستانی پاریزی، ص۴۱۱)
و امید اخراج مغولان از ایران و جهان اسلام میدانستند. او در رأس قرن هشتم هجری متولد شد و درست در سال ۷۵۶ هجری در اصفهان با سفیر خلیفه در تبعید عباسی که از بیم مغولان به مصر پناهیده بود، بیعت کرد
(مجمع الانساب شبانکارهای، ص ۳۱۶)
و این، دقیقاً صدمین سال سقوط بغداد و زوال خلافت عباسی به دست مغولان بود.
این واقعه در دورانی که مشروعیت حکومت ناشی از برخورداری از خون چنگیز یا تنفیذ از سوی خاندان چنگیز دانسته میشد،
ملاکی دیگرگون را برای مشروعیت حکومت معرفی کرد و دیگر سلاطین این خاندان نیز بر این تغییر مبنای مشروعیت، پایدار ماندند،
چنانکه شاه شجاع نیز با خلیفه عباسی بیعت کرد و سلطان زین العابدین
(حبیب السیر، ج۳، ص ۳۱۹)
و شاه منصور
(ظفرنامه تیموری، ص۴۳۴٬۴۳۵)
نیز پیشنهاد تیمور برای تنفیذ حکومت از سوی او را نپذیرفتند.
نیز هنگامی که جانی بیک، نواده چنگیز و پادشاه قبچاق که به آذربایجان تاخته بود و نامه فرستاد که به درگاه ما بیا تا حکومتت را تنفیذ کنیم، امیر مبارزالدین بدون بیم از شهرت شکست ناپذیری مغولان، دستور بسیج سپاه در اصفهان داد و با دوازده هزار سوار گزیده به آذربایجان تاخت و سپاه مغول را به نخجوان انداخت.(((((((((((ادامه دارد))))))))))))))
گروه تحقیق تاریخ ایج فارس(مبین )
نویسنده: میرزا -محمد مبین
تاریخ: جمعه ۲۱ مهر ۱۴۰۲ /
" />'');"
class="header-img">
گروه تحقیق تاریخ ایج فارس پدید آورنده ی این وبلاگ هدف خود را چنین بیان می دارد .