شبانکاره (قسمت دوم )

فضلويه در برخوردهاي سياسي با سلجوقيان ( بويژه با قاوردين جفري بيك برادر الب ارسلان ) مصلحت خود را در سازش با آنها مي بيند و بهمين دليل با پرداخت مبلغ 000ر000 27 درهم در سال خطه فارس را از ديوان سلجوقي مقاطه ميكند (در پناه الب ارسلان ) ، و ايج را پايتخت قرار می دهد .

و اندك اندك از اطاعت سلاجقه سر مي پيچد و تا آنجا پيش ميرود كه با اشاره خواجه نظام الملك وي را بقتل ميرسانند و پوستش را از كاه انباشته ميسازند .

اتابكان بعد ، چون خمار نگين و جلال الدين چاولي با بازماندگان سياسي شبانكاره كشمكشهائي داشتند و اين امر در سرتاسر دوران حكومت اتابكان فارس ادامه يافت .

گاه چيرگي با اتابكان بود و گاه با شبانكاران – زماني شبانكاران از اختلافات اتابكان جهت پي ريزي قدرت خود سود مي جستند و زماني ديگر ظلم و عياشي برخی از حاکمان شبانكاره ، طومار حكومتي آنان را پاره ميكرد و جريان را بسود اتابكان پيش مي برد.

قطب الدين مبارز ( پسر نظام الدين يحيي وارث فضلويه ) اميري بود كه در اين كشمكش ها «بعدل و داد مملكت را معمور گردانيد و بسياري ولايات را داخل شبانكاره كرد» و « بالتماس كرمانيان مدد» نمود و اين ناحيه را از دست غزان بيرون آورد. ا

ما چندي نمي گذرد كه برادرانش ( نظام الدين محمود و سيف الدين محمد ) كار را آنچنان بر مردم سخت مي گيرند كه كرمانيان و غزان براي بر انداختن سلطه شبانكارگان ، و روي كار آوردن عجم شاه پسر ملك دينار متحد مي گردند.

در سال 599 هجري ( برابر با 03ر1202 ميلادي) اتابك سعدبن زنگي جهت ادغام قدرت شبانكارگان ، سياست وصلت با نظام الدين محمود را انتخاب مي كند .

اين سنت اجتماعي نيز نميتواند آرامش و سكون را در آن سامان برقرار نمايد.

در سال 624 هجري ( برابر با 27ر1226 ميلادي ) قطب الدين مبارز شبانكاره فوت كرد و شاهي به پسرش ملك مظفرالدين محمد رسيد .وي مردي فضل دوست و فاضل ، شعر دوست و شاعر ، سخن سنج و لايق و براي زمامداري كاردان و كاركرده بود «بي منازعي در شبانكاره متمكن شد ، اكثر مجالس او با فضلا و علما بودي ، شعار پسنديده و اخلاق حميده داشت و به انواع فضايل موسوم بود»حدود سرزمين شبانكاره در دوران ملك مظفرالدين از سوي جنوب تا ولايت هرمز و خليج فارس گسترش يافت. همزمان با او ، اتابكي با ابوبكر سعدبن زنگي بود كه شيخ مصلح الدين سعدي «ديباچه همايون » گلستان را بنام وي مصدر كرده است دو امير ادب پرور ايران ، ملك مظفرالدين محمد شبانكاره و ابوبكر سعدبن زنگي، هردو در سال 658 هجري (برابر با 60ر1259 ميلادي) فوت كردند

و از نوفتنه و اغتشاش و نا امني بر سرزمين فارس و كرمان مستولي شد .

مغولان از اين بهره برداري كردند.

هلاكوخان قلعه ايگ را تسخير كردو پس از خراب كردن آن قلعه و قلاع ديگر شبانكاره ، قطب الدين مبارز ]=دوم[پسر ملك مظفرالدين را حكومت آن ديار داد و از آن سرزمين باز گشت.

بخش سوم دوره اي است كه سيطره مغول همه جاي ايران را گرفته است و سرزمين شبانكاره نيز بسان ديگر مناطق ايراني نشين ، آسيب((((((((((((((((ادامه دارد ))))))))))))))))))

گروه تحقیق تاریخ ایج فارس (مبین)