ایج  در تقسیمات کشوری

تا کی به تمنای وصال تو یگانه

اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه

خواهد به سر آید شب هجران تو یا نه

ای تیر غمت را دل عشاق نشانه

آری این نغمه مردمان ایج شنیدنی است مردمانی که از آرامترین و از صبور ترین مردم این سرزمین بشمار می روند و همین مردم بی ادعا در طول تاریخ در تمامی عرصه ها از خود رشادت ها به یادگار گذاشته اند .

درست است که در قانون کشور ما تقسمات کشوری به گونه ایی تعریف شده است که زیر مجموعه استان شهرستان است و زیر مجموعه شهرستان بخش و زیر مجموعه بخش شهر و الی آخر می باشد و این مسئله تقسیمات کشوری و تعاریف آنها به این معنا نیست که قسمت بالا دست تمام حق و حقوق زیر دست خود را سلب نماید و اجازه ارزاندامی به زیر دست خود ندهد .

در مثالی ساده هیچ شهری نمی تواند تمام امکانات دهستانهای زیر مجموعه خود را بنام خود بخواند و از گفتن نام دهستان به طور قاطع صرف نظر کند و همین امر در مورد شهرستان نیز اتفاق می افتد و او حق ندارد از امکانات و پتانسیل یک شهر بنام خود سخن گوید و جلوی پیشرفت یک شهر را گرفته و اقتصاد یک شهر را فلج نماید فقط به این خاطر که در تقسیمات کشوری بخش یا شهر زیر مجموعه آن شهرستان است.

شهر ما شهری با قدمت تاریخی ۶۰۰۰ ساله امروز در گمنامی بسر می برد و این گمنامی با این قانون تقسیمات کشوری و بیان آنکه شهرستان فقط این تعداد شهر زیر مجموعه آن هستند و ظرفیت ها و پتانسیل هر شهر به خود آن شهر تعلق دارد و شهرستان حق ندارد از این ظرفیت ها بنام خود مصادره نمایند مشکلات متعددی از قبیل رکود صنعت گردشگری و همچنین رکود بازار اقتصادی سالها است که گریبانگیر شهرهای کوچک شده است و این روند که ثبت آثار تاریخی یک منطقه و شهر بنام شهرستان و اخذ بودجه سالانه و تخصیص آن برای صیانت و نگهداری از آثار به شهرستان و قطع این بوجه تخصیص یافته ولو اینکه اندک باشد از شهرستان به مناطق زیر دست ظلمی است غیر قابل انکار و یا استفاده از برند یک محصول شهر بنام شهرستان که موجب خسارت های هنگفتی به کشاورزان و باغداران شهر و مجموعه زیر دست شهرستان به طور سالانه تحمیل می شود و همچنین تخصیص کمک های دولت در همان بخش و باز قطع این تخصیص از شهرستان به زیر مجموعه خود قابل وصف نیست و امروزه در تقسیمات کشوری دیده می شود که یک شهر زمانی ارتقاء پیدا نمود به بخش تبدیل شود و از همه بدتر زمانی که یک بخش به بخش مرکزی نیز اطلاق گردد و این دفیقا یعنی حذف نام آن شهر در تمام مجامع برای مدت نا معینی که بخش مرکزی بتواند خود را به عنوان شهرستان ارتقاء دهد و این خود مستلزم گذشتن از هفت خوان رستم می باشد و تا زمانی که به شهرستان تبدیل نشده است نام و نشان آن گم خواهد ماند((((((((ادامه دارد )))))))))))

گروه تحقیق تاریخ ایج فارس (مبین)