امیر مبارزالدین (قسمت سوم )

امیر مبارزالدین، تدارک فروگرفتن ما کرده و آفتاب که بدمد، من مقتول خواهم بود و شما مکحول. شاه شجاع با سرعت و در سکوت، خواص سرهنگان و سربازان خود را مسلح ساخت و برای شاه محمود نیز پیغام فرستاد که بیاید و موعد را تاریک روشن سحرگاه بر در دارالسلطنهٔ اصفهان نهادند.

چون به دارالسطنه رسیدند، خبری از شاه محمود نشد و بیم آن بود که حرکت‌شان فاش شود. پس شاه سلطان به در خانهٔ شاه محمود رفت.

شاه محمود در گرمابه بود. او را به بیرون خواست و به اتفاق به دارالسلطنه رفتند و اطراف را فروگرفتند و کسی را اجازهٔ آمدن و شدن ندادند.

پس شاه شجاع و شاه سلطان، شاه محمود را که کوچکتر بود، در دهلیز نشاندند تا به او آسیبی نرسد و خود به درون رفتند و بر درِ تالاری که امیر مبارزالدین در آن ساکن بود، ایستادند. امیر مسافر ابوداجی را با پنج شش سرهنگ به درون فرستادند.

امیر مبارزالدین مطابق رسم سحرگاهی‌اش، قرآن می‌خواند. پرسید که چیست؟

امیر مسافر گفت اخراجات شاه شجاع و شاه محمود، کفاف مخارج‌شان را نمی‌دهد و خواهش افزایش اخراجات دارند.

امیر مبارزالدین دانست که واقعه ای در راه است، خواست شمشیرش را بردارد اما دستش نرسید.

امیر مسافر بر او افتاد، امیر مبارزالدین که بسیار درشت‌پیکر و زورمند بود، به ضربات مشت، امیر مسافر را تباه کرد. دیگر سرهنگان بر او افتادند و امیر مبارزالدین را درحالی‌که سَقَط (دشنام) بسیار می‌گفت، دست و پا بستند و در حجره‌ای افکندند و پاسبانان بر آن گماشتند.

پس شاه شجاع که پسر بزرگ‌تر امیرمبارزالدین بود و از مادر، وارث سلاطین قراختایی بود، بر اسب نشست و به رسم سلطنت بر سرش چتر گرفتند و شاه سلطان و شاه محمود در خدمتش ایستادند و این آغاز سلطنت شاه شجاع در رمضان ۷۵۹ هجری قمری بود.

همان شب درحالی که سربازان خاصّهٔ شاه شجاع، دو رویه از اصفهان تا دژ طبره به صف ایستاده بودند، امیر مبارزالدین را بدان قلعه بردند و بر چشمش میل کشیدند و این خاتمهٔ سلطنت امیر مبارزالدین محمد بود.

وفات امیر مبارزالدین محمد پس از نابینا شدن امیر مبارزالدین، او مدتی در قلعهٔ طبرک اصفهان و قلعه سفید که در جنوب قلعه دارالامان ایج می بود ، به زندان بود تا آنکه شاه شجاع او را به شیراز آورد و در دارالسلطنه اقامت داد و قرار بر آن شد که شاه شجاع به نیابت پدر پادشاهی کند، اما پس از چندی فاش شد که امیر مبارزالدین، بینایی را بازیافته و در تدارک فروگرفتن شاه شجاع و کشتن اوست.

پس شاه شجاع باری دیگر، امیر مبارزالدین را در قلعه سفید ایج محبوس ساخت تا آنکه در سال ۷۶۵ در قلعهٔ سفید به بیماری، وفات یافت کارنامه امیر مبارزالدین محمد امیر مبارزالدین محمد بن مظفر در صفحات تاریخ به سخت دلی و تعصب در شرع شهرت دارد و اغلب قضاوتها دربارهٔ او زیر سایه همین دو صفت است درحالی که داوری دربارهٔ او از یک سو باید در ظرف زمانی و مکانی خود او صورت گیرد و از سوی دیگر بدون اسارت در یکسونگری و محدودبینی، باید به نقش بسیار عظیم سلاطین آل مظفر و شخص امیر مبارزالدین در تاریخ ایران، خاورمیانه و جهان اسلام توجه کرد که موجب شده وجوه اهمیت این خاندان، فراتر از حکومتی زودگذر در عصر فترت میان چنگیز و تیمور باشد.((((((((((((((ادامه دارد )))))))))))

گروه تحقیق تاریخ ایج فارس(مبین)